آخرین مطالب
آخرین مطالبی که به تازگی در سایت منتشر شده اند...
پنل کاربری
آمار سایت
- آمار مطالب
- کل مطالب : 765
- کل نظرات : 30
- آمار کاربران
- کل کاربران : 24
- افراد آنلاین : 1
- آمار بازدید
- بازدید امروز : 1070
- بازدید دیروز : 1411
- بازدید کل : 688844
عضویت
خبرنامه

با عضویت در خبرنـــــــــامه می توانید آخرین مطالب سایت را در ایمیل خود دریافت کنید .
آخرین نظرات
تبادل لینک هوشمند
الوین چت
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
داستان سربازی رفتن دخترا (طنز)
تعداد بازدید : 985
صبحگاه:
فرمانده: پس این سربازهها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !) کجان؟
معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن
معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن
ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند…
سلام سارا جان
سلام نازنین، صبحت بخیر
عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر
سلام نرگس
سلام معصومه جان
ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی…
صبحانه:
وا… آقای فرمانده، عسل ندارید؟
چرا کره بو میده؟
بچهها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفع میکنه
آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم
چرا کره بو میده؟
بچهها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفع میکنه
آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم
بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)
فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید
وا نه، لباسامون خاکی میشه …
آره، تازه پاره هم میشه …
وای وای خاک میره تو دهنمون …
من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا …
وا نه، لباسامون خاکی میشه …
آره، تازه پاره هم میشه …
وای وای خاک میره تو دهنمون …
من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا …
ناهار
این چیه؟ شوره
تازه، ادویه هم کم داره
فکر کنم سبزی اش نپخته باشه
من که نمیخورم، دل درد میگیرم
من هم همینطور چون جوش میزنم
فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!
بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟
برو خودت غذا درست کن
والا، من توخونه واسه شوهرم غذا درست نمیکنم، حالا واسه تو …
چون کسی گرسنه نبود و همه تازه صبحانه خورده بودند، کسی ناهار نخورد
تازه، ادویه هم کم داره
فکر کنم سبزی اش نپخته باشه
من که نمیخورم، دل درد میگیرم
من هم همینطور چون جوش میزنم
فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!
بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟
برو خودت غذا درست کن
والا، من توخونه واسه شوهرم غذا درست نمیکنم، حالا واسه تو …
چون کسی گرسنه نبود و همه تازه صبحانه خورده بودند، کسی ناهار نخورد
بعد از ناهار
فرمانده: کجان اینا؟
معاون: رفتن حمام
فرمانده با لگد درب حمام را باز میکنید و داد میکشد، اما صدای داد او در میان جیغ سربازهها گم میشود…
هوووو…. بی شعور
مگه خودت خواهر مادر نداری…
بی آبرو گمشو بیرون…
وای نامحرم…
کثافت حمال…
(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!)
معاون: رفتن حمام
فرمانده با لگد درب حمام را باز میکنید و داد میکشد، اما صدای داد او در میان جیغ سربازهها گم میشود…
هوووو…. بی شعور
مگه خودت خواهر مادر نداری…
بی آبرو گمشو بیرون…
وای نامحرم…
کثافت حمال…
(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!)
بعد از ظهر
فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟
یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟
جوجه بدون برنج
رژیمی عزیزم؟
آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام شب ماسک بزنم.
یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟
جوجه بدون برنج
رژیمی عزیزم؟
آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام شب ماسک بزنم.
شب در آسایشگاه
یک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟
فرمانده: بله بسیار زیاد!
خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم
فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!
فرمانده: بله بسیار زیاد!
خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم
فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!
فرمانده میره تو آسایشگاه:
وا…عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو
راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو
فرمانده: بلندشید برید بخوابید!
همه غرغر کنان رفتند جز 2 نفر که روبرو هم نشسته اند
فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟
واستا ناخونای پای مهشید جون لاکش تموم بشه بعد میریم.
آره فری جون؛ صبر کن این یکی پام مونده
فرمانده: به من میگی فری؟؟ سرباز! بندازش انفرادی.
سرباز: آخه گناه داره، طفلکی
مهشید: ما اومدیم سربازی یا زندان! عجبا!
نویسنده : ๓ค๓ค๔ | تاریخ : دو شنبه 1 تير 1394 | امتیاز : |
موضوعات : , , |
برچسب ها : طنز نوشته , متن طنز , نوشته طنز , متن خنده دار , داستان خنده دار , داستان طنز , داستان کوتاه , عموطنز , سایت تفریحی , سایت تفریحی عمو طنز , جوک , جوک جدید , جوک ضد دختر , نوشته ضد دختر , سربازی رفتن دخترا , , |
مطالب مرتبط
مطالبی که شما از آن ها خوشتان خواهد آمد...
نظرات
در قمست نظرات مشکلات و پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در جریان بگزارید.
این نظر توسط ♕Åℛ♏ƛ̂Ӥ.ƛ$Ŀᾋ̂ɱί♕ در تاریخ 1394/4/5/takloves و 18:01 دقیقه ارسال شده است | |||
ایول دمتون جیز خخخخخخخخخخ خوشم اومد ایول![]() ![]() |
nace میگه:
کـــــــــــایااااااااااا عالیه .... مثل خودت که محشری ............
در تاریخ 1394/5/1/taklov
nace میگه:
=وقتی چتر خداست =
بگذار ابر سر نوشت هر چه میخواهد ببارد ...
=وقتی دلت با خداست =
بگذار هر کس میخواهد دلت را بشکند ..
=وقتی تو کلت با خداست=
بگذار هر چه میخواهند با تو بی انصافی کنند ..
=وقتی امیدت با خداست =
بگذار هر چه میخواهند نا امیدت کنند ...
=وقتی یارت خداست =
بگذار هر چه میخواهند نارفیق شوند ...
-----همیشه با خدا بمان -----
چتر پر وردگار بزرگترین چتر دنـــــــــــــــیاست ...
در تاریخ 1394/4/18/taklov
nace میگه:
نگــــــــــرد نیست هم چین دختری .........
در تاریخ 1394/4/18/taklov
nace میگه:
درد دل که میکنی....یعنی ضــــــــــــعف هایت .......
درد ها یـــــــــــــــت -----------
را میگذاری در سینی و تعارف میکنی.........
که هر کدا مشان را خواستند بـــــــــردارند ..........
تــــــــــــــــــــــــــی ز کنند .........
تیــــــــــــــــــــــــــ غ کنند ................
بـــــــــــــــزنند
به رو حـــــــــــــــــــــــــــــ ــــت ........
..........
در تاریخ 1394/4/18/taklov
nace میگه:
براوووووووووووو...بیک لایک ...
در تاریخ 1394/4/18/taklov
دخی مخی میگه:
خخخخخخخخخخخخ لایک
در تاریخ 1394/4/12/taklov
امیر میگه:
ممنون اقا سینا عالی بود
پاسخ:خواهش میکنم
در تاریخ 1394/4/8/taklov
♕Åℛ♏ƛ̂Ӥ.ƛ$Ŀᾋ̂ɱί♕ میگه:
عماد جون خیلی قشنگ ممد برات گفته حض کن خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
در تاریخ 1394/4/6/taklov
♕Åℛ♏ƛ̂Ӥ.ƛ$Ŀᾋ̂ɱί♕ میگه:
ایول دمتون جیز خخخخخخخخخخ خوشم اومد ایول
در تاریخ 1394/4/5/taklov
sara میگه:
جالب بود مقسی
در تاریخ 1394/4/1